جدول جو
جدول جو

معنی شاه بهاءالدین - جستجوی لغت در جدول جو

شاه بهاءالدین
(بَ ئدْ دی)
ابن شاه قاسم نوربخش. فاضلترین اولاد شاه قاسم. مردی فاضل و متدین بود. در اواخر حیات خاقان منصور سلطان حسین میرزا از عراق به هرات آمد و در خانقاه خواجه افضل الدین محمد کرمانی که در بیرون درب عراق بوده مسکن گزید و منظورنظر آن پادشاه گردید و بعد از وفات سلطان حسین میرزا و آشوب خراسان شاه بهاءالدین بطرف عراق و آذربایجان شتافت و بملازمت شاه آن دیار درآمد و پس از دو سه سال درگذشت. (حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 4 ص 612)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ مَ یِ بَ ءُ د دی)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 20 هزارگزی شمال باختر سنقر و 5 هزارگزی شمال باختر سطر واقع است. دامنه و سردسیر است و 226 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رود خانه گاوردور. محصولش غلات، حبوبات وتوتون و شغل بیشتر اهالی زراعت و بافتن قالیچه، جاجیم و پلاس میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا